۴ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۶ ثبت شده است

خواب آلودگی

"السلام علیک یا با صالح المهدی "

سلام :)

آخه چرا اینقد دپم من :| 
چرا اینقدر میخوابم ؟
مگه من میانترم آناتومی ندارم ؟!
نکنه اینم بشه مثل زبان .... پایین ترین نمره کلاس :( 
نه خدا :(( 
چرا هیچی هیچ وقت درست نمیشه ؟! :( 
  • دایی علی
  • جمعه ۲۲ ارديبهشت ۹۶

آخره هفته :)

سلام 

مادرجانمان همواره ترسی دارند از رانندگی در شب ... واسه اینه که هیچ وقت شبا نمیذاره برم جاده و مسافرت هم شبا نمیریم !

روز سه شنبه دم غروب به آبجی گفتم که دارم میام :) 

رانندگی کردن مثل دیوونه ها رو دوست دارم :)) 

چیه خب ؟! اینجوری خالی میشم ! 

دیشب برگشتم ...  بازم دم غروب 

بابا گفت الان کجا میری اخه !!!! 

ولی شب واقعا خوبه 

ازین به بعد فقط شب میرم و میام :)

پلیس نیست !!!! :خیلی دی 

هفته بعد روز قبل انتخابات میانترم آناتومی :| قطعا باید کنسل بشه چون دانشکدمون حوزه انتخاباته :) 

#نماینده_بی_بخار

برویم بخوانیم قربه الی الله 

  • دایی علی
  • پنجشنبه ۲۱ ارديبهشت ۹۶

هر چی قسمته :)

"السلام علیک یا ابا صالح المهدی "

سلام ظهر دوشنبه ی من :)

امروز تو مسیر دیدم گوشیم نیست از نزدیکای دانشگاه برگشتم خونه دنبال گوشی و در حالی که عقربه های ساعت ، تنها 20 دقیقه به شروع کلاس رو نشون می دادن سعی کردم با لایی کشی و سرعت خیلی زیاد و بوق و چراغ و زیر پا گذاشتن تمام قوانین (حتی قوانین فیزیک!) خودمو به دانشگاه برسونم .... امان از ترافیک 8 صبح مشهد :|


کلاسا ها هم که طبق معمول به دلیل بی خوابی شبانه ، چرت میزدم (انصافا خوابیدن سر کلاس آناتومی استاد سازگار یه چیز دیگست :دی)

ظهر رفتم سلف و موقع برگشت صدای بوق اومد:| بعله ماشین جان گشنشون بود ! بعد سیر کردن و ریختن 40 و خورده ای لیتر بنزین ِ نا قابل رفتم وسط شهر واسه قرار !
فکر میکردم خیلی جای شاخی(از جمله اصطلاحات دانشگاهی:|) باشه ولی نبود! یه زیر زمین که چن تا بچه دبیرستانی از فرزانگان و هاشمی نزاد داشتن درس میخوندن...

نمیدونم مشاوره چرا اینقد قپی اومد که همه چیرو میدونه اما من چیزی نمیدونم .... در کل دیدار خوبی نبود ! ولی بازار ولایت(منظور نویسنده محل ولادت است!)  رو باید بده دستم ! 

الان هم خونه ...

سلام خونه :) سلام اهل خونه :) سلام همه تنهایی ِ من :) 

آهنگای ماشین تکراری شدن .... راستش حوصله آهنگ حتی با صدای بلند هم نیست ! گریم میگیره ! :) 

خدایا شکرت که سالمم ( نیستما! بقیه میگن .... اعصاب گردنیم به شدت درد میکنه!) 

راستی درباره عنوان عنوان بعدا توضیح میدم ! خسته میباشم :(

14:19

  • دایی علی
  • دوشنبه ۱۸ ارديبهشت ۹۶

شروع دوباره :)

سلام 

خب مگه چی میشه دوباره شروع کرد ؟؟

الهی به امید تو :)

1396/2/17

  • دایی علی
  • يكشنبه ۱۷ ارديبهشت ۹۶
حس نوشته بخونید
انتقاد کنید
حق من رو از خودم دریغ نکنید
التماس دعای آدم شدن!